نویسنده: سهیلا پیروزفر




 

دانشمندان علوم اسلامی، سبب نزول را حادثه‌ای می‌دانند که همزمان با آن یا اندکی پس از آن آیه یا آیاتی در گزارش آن رویداد نازل شده باشد. (1)
در قرآن‌کریم آیات متعددی است، که گرچه خداوند از کسی نام نمی‌برد و به اجمال به واقعه‌ای اشاره می‌نماید اما از نوع تعبیر روشن است که حکایت جزئی و واقعه‌ای را گزارش می‌کند و قرآن‌پژوهان را بر آن می‌دارد تا به بحث اسباب نزول بپردازند.
در تعریف اسباب نزول گفته‌اند: «عبارت است از اموری که یک یا چند آیه و یا سوره در پی آن و به خاطر آنها نازل شده است. »
بحث از اسباب نزول آیات در دو حوزه‌ی متفاوت مورد بحث قرار گرفته است، از یک سو در شمار موضوعات علوم قرآنی است و بنابراین در کتابهای علوم قرآنی از تعریف اسباب نزول، اهمیت و فواید و راه شناخت آن، دلالت و ... به تفصیل بحث شده که به نظر می‌رسد در جمع نویسندگان کتاب درباره‌ی اسباب نزول، زرکشی (794) نخستین کسی است که به صورت علمی و نقادانه به این بحث پرداخته و مسائلی مانند فواید، اصطلاحات، و تعدّد سبب و وحدت آیه را مطرح کرده و به اسباب نزول جنبه‌ی علمی داده است که دارای موضوع و فواید و مسائلی است. (2)
از دیگر سو بدان جهت که گزارش این مناسباتِ نزول آیات در قالب روایات آمده، موضوعی حدیثی قلمداد می‌شود و در مجموعه‌های حدیثی آورده شده است.
و این‌گونه روایات را به طور پراکنده یا جمعی در جوامع حدیثی می‌توان یافت. (3)
با دقت در تعریف اسباب نزول دانشمندان متأخر علوم قرآنی درمی‌یابیم ایشان در تعریف اسباب نزول دو قید را مهم دانسته‌اند:
1- همزمانی واقعه با نزول آیات: که در این صورت، تاریخ امّتهای پیشین از دایره‌ی اسباب نزول خارج است، مانند آنکه داستان ابرهه و نیّت او در تخریب کعبه، سبب نزول سوره‌ی فیل قلمداد نمی‌شود: «و یشترط فی سبب‌النزول أن یکون نزولها أیام وقوع‌الحادثة و إلّا کان ذلک من باب الإخبار من الوقایع الماضیة کقصة الفیل و قصة قوم نوح و أمثالها». (4)
سیوطی بر واحدی ایراد گرفته است که در سوره‌ی فیل سبب نزول این سوره را ورود لشکر حبشه دانسته است، آنگاه می‌نویسد: آیاتی از این قبیل خبر از حوادث گذشته است نه سبب نزول، مانند قصه‌ی نوح، عاد، ثمود، ساخت بنای کعبه، و ... . (5)
و زرقانی می‌افزاید: ... «و مانند آیاتی که خبر از حوادث قیامت و نعمتهای بهشتی و اوصاف دوزخ و دوزخیان می‌دهد و در قرآن‌کریم آیاتی از این دست زیاد است. » (6)
اگر آیاتی در پاسخ به سؤال مردم عصر نزول درباره‌ی امم و اقوام گذشته نازل شود از اسباب نزول محسوب می‌شود مانند «وَیَسْأَلُونَكَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ... »، و ... . (7)
2- تأخر نزول آیه از رویداد، یعنی امری را می‌توان سبب نزول دانست که آیات در پی آن و به خاطر آن نازل شود. (8)
پس وقوع حادثه‌ای پس از نزول آیات، سبب نزول تلقی نمی‌شود. این حادثه می‌تواند سؤالی باشد که از پیامبراکرم (ص) پرسیده شده که در جواب آن سؤال، آیه یا آیاتی نازل شد. پرسش از وقایع گذشته مانند سؤال یهود درباره‌ی ذی‌القرنین که در پاسخ آنان، آیات 83 تا 97 سوره‌ی کهف نازل شد. یا سؤال از آینده، مانند سؤالی که قریش درباره‌ی کوه در روز قیامت کرده‌اند و آیه‌ی 105 سوره‌ی طه در پاسخ بدان نازل شد. یا گزارش دعوا یا خصومتی، مانند نزاع اوس و خزرج که آیه‌ی 122 سوره آل عمران ناظر به آن است، یا بیانگر آرزویی، مانند تمایل پیامبر (ص) در تغییر قبله از مسجدالأقصی به مسجدالحرام که به دنبال آن آیه‌ی 144 سوره‌ی بقره نازل شد. گاه بلافاصله پس از پرسش، آیات نازل می‌شد، (9) و گاه با گذشت زمان، مانند پاسخ به سؤال یهود درباره‌ی ذی‌القرنین که پانزده شب بعد، آیاتی درباره‌ی آن نازل شد (10) یا مانند حادثه‌ی افک که گفته شده آیات مربوط به آن یک ماه بعد نازل شد. (11)
بخشی از حوادث و رویدادها به وقوع می‌پیوست و چون جالب توجه، سازنده، مهم و باارزش بود، بدون سؤال و یا درخواست کسی بلکه یا به منظور تأیید آنها از سوی خداوند یا به جهت تقبیح و اصلاح یا تعلیم و هدایت، در پی آن رویداد، آیه یا آیات و یا سوره‌هایی نازل می‌شد، مانند نزول آیات 55 و 56 سوره‌ی مائده (12) نزول سوره‌های جمعه و منافقون و انسان، و گاه تعبیر آیه فارغ از هر واقعه‌ای است مانند آیه‌ی 158 سوره‌ی بقره. (13)
گاه آیه و آیاتی نازل می‌شد که انعکاسی از فضای حاکم بر جامعه‌ی نزول قرآن بود خداوند متعال با عنایت به آن فضا، شرایط زمان و مکان و اشخاص و سایر زمینه‌ها آیاتی را نازل کرده است مانند آیه‌ی 37 سوره‌ی توبه. (14)
آقای حجتی اسباب نزول را به سه دسته تقسیم کرده است:
1- حوادث و رویدادهای مهم
2- پرسشهای مردم از رسول خدا (ص)
3- مشخص‌کردن موضع مسلمانان در مسائل حساس.
ایشان برای هر یک نمونه‌هایی آورده‌اند: دسته‌ی اول مانند «إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ ...»، دسته‌ی دوم معمولاً با اشاره‌ای چون «یسئلونک» «یستفتونک» و ... آمده است و دسته‌ی سوم مواردی که در آنها نظر اسلام درباره‌ی واقعه‌ای با نزول آیه یا آیاتی بیان شده است. (15)

پی‌نوشت‌ها:

1. زرکشی، البرهان فی علوم‌القرآن، پیشین؛ سیوطی، الإتقان فی علوم‌القرآن، ج1، ص 126؛ زرقانی، مناهل‌العرفان، پیشین، ج1، ص 106؛ محمدطاهربن عاشور، تفسیرالتحریر و التنویر، ج1، ص 46؛ نورالدین عتر، محاضرات فی علوم‌القرآن‌الکریم، ص 73؛ القرآن‌الکریم و الدراسات‌الادبیه، ص 53؛ عبدالله محمود شحاته، تاریخ‌القرآن و التفسیر، ص 60؛ محمدبن محمد ابوشهبه، المدحل لدراسة‌القرآن الکریم، ص 122؛ فضل‌حسن عباس، اتقان البرهان فی علوم‌القرآن، پیشین، ج1، ص 253؛ عدنان محمد زرزور، علوم‌القرآن، ص 127؛ مناع‌القطان، مباحث فی علوم‌القرآن، ص 78 و بسیاری دیگر از دانشمندان متأخر.
2. زرکشی، البرهان فی علوم‌القرآن، ج1، صص 22 تا 32، اولین فصل کتاب.
3. به عنوان نمونه بنگرید به تعلیقات محقق کتاب علی‌الواحدی النیسابوری، اسباب‌النزول، تحقیق عصام‌بن عبدالحسین الحمیدان و نیز منابع روایات کتاب مجیب جواد جعفرالرفیعی، اسباب‌النزول فی ضوء روایات اهل‌البیت، که در این دو کتاب منابع روایات اسباب نزول در جوامع حدیثی اهل سنت و شیعه ارائه شده است البته این غیر از تفاسیر روایی و غیرروایی نظیر، الدرالمنثور سیوطی و تفسیر ابن کثیر، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی و مجمع‌البیان طبرسی (ره) است که تمامی روایات تفسیری از جمله روایات اسباب نزول را دربردارند.
4. احمدبن مصطفی، طاش کبری‌زاده، مفتاح‌السعادة، ج2، ص 349؛ نیز بنگرید به جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی، لباب‌النقول فی اسباب‌النزول، ص 14.
5. سیوطی، الإتقان فی علوم‌القرآن، ج1، ص 116؛ لباب‌النقول فی اسباب‌النزول، ص 14.
6. زرقانی، مناهل‌العرفان، ج1، ص 101.
7. در قرآن کریم 12 بار «یسئلونک» آمده است. محمدعلی‌الحسن نوشته است: برای بیشتر این «یسئلونک...» ها سبب نزولی ذکر نشده است. محمدعلی الحسن، المنار فی علوم‌القرآن، ص 137، و این مطلب در بیان اثبات جنبه‌های هدایتی آموزه‌های قرآنی است. قرآن‌کریم هرآنچه را که با شؤون مسلمانان در ارتباط باشد، بیان کرده است چه می‌پرسیدند و چه نمی‌پرسیدند.
8. عمادالدین محمدالرشید، پیشین، ص 26.
9. جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی، لباب‌النقول فی اسباب‌النزول، ص 239.
10. همان.
11. صحیح بخاری، کتاب تفسیر، سوره‌ی نور ذیل آیات 55 و 56 سوره‌ی مائده، آیه‌ی 158سوره‌ی بقره، آیه‌ی 37 سوره‌ی توبه.
12. «إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ».
13. «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ و ...».
14. «إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادَةٌ فِی الْكُفْرِ ...»، نیز آیه‌ی: «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ ...»، و ... .
15. محمدباقر حجتی، اسباب‌النزول، پیشین، ص67.

منبع مقاله :
پیروزفر، سهیلا؛ (1391)، اسباب نزول و نقش آن در تفسیر قرآن، تهران: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی- به‌نشر، چاپ اول